یه روز سخت
استرس شدیدی دارم.....
2روزمونده به گرفتن عکس رنگی....هرچند دوستان برای دلداریم هم شده میگن که دردی نداره....ااما من میترسم ..استرس شدیدی دارم....
دلم برای خودم میسوزه.....باید برم زیره دستگاه یه مشت ادمایی که فقط بلدن حرف مفت بزنن..
دلم وخوش کردم به خوابایی که همسری این چندشب دیده....بهم میگه به فال نیک بگیر..
روز موعود نزدیکه....منم برای دلخوش کردنش میگم باشه.....
ازخدامیخوام شفای من وتوهمین عکس رنگی قراربده......دیگه این تیره اخر هست....
اگه مشکلی توعکس نباشه ...دیگه رسمادکتر ومیذارم کنار....خدا میخواد بده میده....والسلام....
دکترگفته بعده عکس اقدام نکن......یعنی ازماهه اینده دی ماه میرم برای اقدام....
دوستان دعا کنید...درده عکس رنگی مث خوره افتاده به جونم......کاش شوشو همرام نمی اومد....تاشاهده دردم نباشه.....
امااینجا یه شهره غریب شهری که 800کیلومتر ازخانوادم دورم جز شوشو هیچکی وندارم...
برام دعاکنید این 2روز بیادو بره ..منم نفس راحت بکشم.....دارم منفجرمیشم ازاسترس..